قرآن کریم می فرماید: اَتَأمرونَ الناسَ بِالْبِّرِ وَ تَنْسَونَ اَنْفُسَکُمْ اَفَلا تَعْقِلُون .( بقره/44)
می گوید: مردم را به خوبی دعوت می کنید و خود را فراموش می کنید، آیا عاقل نیستید ؟!
«عقل»یعنی همین که انسان وقتی خیری دید خودش عمل کند و عُقَلا آنهایی هستند که وقتی یک خوبی را دیدند اول خود عمل کنند .
«عقل»، در زبان ما معنایی دارد و در عرف قرآن معنایی دیگر؛ قرآن به کسی که می داند و به دانسته خود عمل نمی کند می گوید که چنین فردی عاقل نیست . می گوید اگر«عاقل»بود عمل می کرد آنچه می دانست !
در عرف قرآن،«عقل»در مقابل«جهل» است، اما در عرف ما«علم»در مقابل«جهل»قراردارد . در عرف ما «عقل»در مقابل«جنون» است، اما در عرف قرآن عقل در مقابل جهل .
یعنی«علمی»که ما می گوییم با«علمی»که قرآن می گوید فرق می کند . «جهلی»که ما می گوییم با «جهلی»که قرآن می گوید فرق می کند . «عقلی»هم که ما می گوییم با«عقلی» که قرآن می گوید باز فرق می کند .
عقلی که قرآن می گوید یعنی«نور»و« ایمان انسان» ؛
عقلی که ما می گوییم یعنی زیرکی انسان و حواس جمع داشتن انسان .
استاد حائری شیرازی
علمی که ما می گوییم یعنی سواد، و در مقابل به کسی که علم ندارد می گوییم بی سواد .
«علمی»که قرآن می گوید یعنی«معرفت» ؛
یعنی اگر«عمل»به علم نشود علم نیست .
جهلی که ما می گوییم یعنی بی سوادی، جهلی که قرآن و روایات بیان می کنند یعنی جهول بودن، یعنی اینکه انسان به علم خود عمل نکند .
از این جهت گاهی کسی بی«سواد» است اما در عرف هم«عاقل» است و هم«عالم» .
ابوذر امضا کردن را هم نمی دانست اما او هم از علما است و هم از عقلا؛ «عالم» است ، چون خدا را می شناسد وهر کس خدا را بشناسد در عرف قرآن از علما است .
چون عمل می کند به علم خود، نیز«عاقل» است .
پس در منطق قرآن بی عقلی آن است که انسان چیزی را که می داند به آن عمل نکند .
انسانی که به علم خود عمل نکرد می گوید که او عاقل نیست .